کشور ما در دهههای اخیر بهطور فزایندهای به گاز طبیعی برای تأمین برق کشور وابسته شده است؛ بهگونهای که بیش از ۸۰ درصد از کل برق تولیدی نیروگاهها با استفاده از گاز تولید میشود. این وابستگی، اگرچه در نگاه اول نشانه برخورداری کشور از ذخایر عظیم گازی است، اما در واقع نوعی وابستگی خطرناک محسوب میشود.
ساختار فعلی انرژی کشور موجب شده تا در زمان اوج مصرف زمستانی یا تابستانی، فشار مضاعفی بر شبکه گاز و برق وارد شود و کمبود در یکی، بلافاصله بحران در دیگری ایجاد کند. چنین وضعیتی به معنای آسیبپذیری شدید امنیت انرژی کشور است؛ چراکه هرگونه اختلال در تولید یا انتقال گاز، مستقیما به خاموشی در مقیاس ملی منجر میشود.
در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان با هدف تنوعبخشی به سبد انرژی، به سمت ترکیب هوشمند منابع شامل انرژیهای هستهای، بادی، خورشیدی و آبی حرکت کردهاند، تداوم تمرکز ایران بر گاز بهعنوان منبع اصلی برق، نوعی عقبماندگی راهبردی به شمار میآید.
کشور برای حفظ پایداری و استقلال انرژی، نیازمند یک منبع پایه و باثبات است که نه به شرایط آبوهوایی وابسته باشد و نه در معرض تحریم یا نوسان عرضه قرار گیرد. در این میان، انرژی هستهای تنها گزینهای است که از هر سه منظر پایداری، امنیت و بازدهی، پاسخگوی نیاز ایران است.
از طرفی حرکت صرف به سمت انرژی تجدیدپذیر خورشیدی نیز به هیچ وجه بهینه نیست؛ در نگاه نخست، انرژیهای تجدیدپذیر چون خورشیدی و بادی، راهحل ایدهآلی برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی به نظر میرسند. ایران نیز با داشتن بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال، از مستعدترین مناطق جهان برای توسعه نیروگاههای خورشیدی است. با این حال، تجربه کشورهای پیشرفته نشان داده است که افزایش سریع سهم انرژیهای تجدیدپذیر بدون توجه به زیرساخت ذخیرهسازی و پایداری شبکه، میتواند به بحرانهای جدی منجر شود.
خاموشی گسترده اروپا در آوریل ۲۰۲۵ که میلیونها نفر را در اسپانیا، پرتغال و جنوب فرانسه ساعتها از برق محروم کرد، نمونه بارز این خطر است. کارشناسان انرژی اروپا علت اصلی این بحران را در سه عامل جستوجو کردند که مهمترین مورد آن افزایش بیمحابای سهم انرژیهای تجدیدپذیر و وابستگی شدید به انرژی تجدیدپذیر در مقیاس کلان است. این حادثه نشان داد که برق خورشیدی و بادی به دلیل ناپایداری ذاتی، نمیتوانند بار پایه شبکه را تأمین کنند و همواره نیازمند پشتیبانی از منابع پایدار هستند.
در واقع، انرژیهای تجدیدپذیر برای ساعات روز و دورههای اوج تابش مناسباند، اما برای تأمین برق پایدار شبانهروزی، به فناوریهای گرانقیمت ذخیرهسازی نیاز دارند که هنوز در سطح صنعتی مقرونبهصرفه نیستند. بنابراین، اتکای کامل به انرژیهای تجدیدپذیر در کشوری مانند ایران، با مصرف بالای برق در تابستان و شبکه فرسوده، میتواند خود به منبع بحران تبدیل شود.
در مقابلِ انرژیهای تجدیدپذیر که تولیدشان وابسته به شرایط محیطی است، انرژی هستهای منبعی باثبات، پایدار و قابلکنترل به شمار میآید. نیروگاههای هستهای میتوانند بهصورت پیوسته و ۲۴ ساعته برق تولید کنند و نوسانات تولیدشان به مراتب کمتر از نیروگاههای گازی یا آبی است.
از منظر بازدهی، راندمان انرژی هستهای در تبدیل انرژی حرارتی به برق، بیش از ۳۳ درصد است و برخلاف نیروگاههای فسیلی، از نظر تأمین سوخت در معرض بحرانهای مقطعی نیست. یک نیروگاه هستهای ۱۰۰۰ مگاواتی میتواند تنها با چند تُن سوخت اورانیوم غنیشده، معادل میلیونها بشکه نفت یا میلیاردها مترمکعب گاز، برق تولید کند.
افزون بر این، هزینه تولید هر کیلووات ساعت برق هستهای در بلندمدت کمتر از برق حاصل از گاز طبیعی است؛ زیرا هزینه سوخت در این نوع نیروگاهها بسیار ناچیز و عمر مفیدشان بالای ۵۰ سال است. مهمتر از همه، انرژی هستهای برخلاف زغالسنگ و گاز، آلاینده نیست و انتشار کربن در آن نزدیک به صفر است. از این رو، انتخاب انرژی هستهای نهتنها تصمیمی فنی، بلکه اقدامی راهبردی برای حفاظت از محیطزیست، کاهش وابستگی به سوخت فسیلی و تحقق تعهدات بینالمللی ایران در حوزه کاهش گازهای گلخانهای است.
از منظر امنیت ملی نیز، انرژی هستهای مزیتی منحصربهفرد دارد؛ سوخت هستهای قابل ذخیرهسازی در حجم بالا و برای دورههای طولانی است، در حالیکه گاز یا نفت باید بهصورت روزانه تأمین و منتقل شوند. این ویژگی باعث میشود حتی در شرایط تحریم یا بحرانهای ژئوپلیتیکی، برق کشور دچار اختلال نشود. در واقع، انرژی هستهای ضامن استقلال انرژی هر کشور است؛ همانگونه که فرانسه با اتکا به ۵۶ نیروگاه هستهای توانسته است در برابر بحران گاز ناشی از جنگ اوکراین، بدون وابستگی به روسیه برق خود را تأمین کند.
آینده انرژی ایران بدون حضور پررنگ انرژی هستهای، آیندهای پرریسک و ناپایدار خواهد بود. گاز طبیعی، هرچند منبعی پاکتر از زغالسنگ است، اما با توجه به افزایش مصرف داخلی، محدودیت در توسعه میادین جدید و فشار بر شبکه در فصول سرد، دیگر نمیتواند بهتنهایی بار پایه کشور را تأمین کند. از سوی دیگر، انرژیهای تجدیدپذیر هنوز از نظر پایداری و ذخیرهسازی در مرحله گذار قرار دارند و نمیتوانند منبع اصلی تولید برق باشند. انرژی هستهای، در این میان، تنها گزینهای است که میتواند سه هدف اصلی کشور یعنی پایداری، استقلال و توسعه پایدار را بهصورت همزمان محقق کند.



نظر شما